ایجاد یک پایگاه اجتماعی در این چهار سال
یک روی فعالیت دولت روحانی در شبکه های اجتماعی است اما روی دیگر آن عادی
سازی روابط با طرف آمریکایی و کشاندن فضای دیپلماسی رسمی به فضای شبکه های
اجتماعی است که تعریف دیگری است از پروژه سفارتخانه مجازی که آمریکای ها به
راه انداختند و در آن ناموفق بودند.
گاهی برای دعوت از دوستان برای شرکت در یک مهمانی از شیوه های متفاوت از
جمله: تلفن، ایمیل و یا دعوت حضوری استفاده میکنیم؛ که این امر نشان دهنده
آن است که هر رسانه با توجه به ماهیت خود دارای سطح خاصی از معنا می باشد
که این تفاوت امر به طبع تاثیر متفاوتی بر مخاطب خویش دارد.
باتوجه به آنکه میدانیم رسانه های فنی انتقالی (رسانه های مکتوب – رادیو-
تلویزیون واز همه مهم تر اینترنت) از جمله محصولات و ابزار تکنیک غرب است
اما وظیفه ما به در قبال آن چیست؟
طبیعتا عده ای معتقدند که تکنولوژی غربی با فرهنگ آن همراه است و استفاده
از این ابزار ما را خواسته یا ناخواسته به سمت فرهنگ بیگانه اش سوق می دهد
پس باید آن را رد کرد و عده ای دیگر می گویند که ابزار و فرهنگ دو حوزه جدا
از هم هستند که می توان یکی را قبول و دیگری را طرد کرد.
و در آخر بعضی ها می گویند هر ابزار و تکنولوژی غربی حکم مربوط به خود را
دارد و نمی توان همه را به یک چشم محکوم کرد. مثلا امکان دارد یک ابزار
دارای قدرت قوی؛ اما فرهنگی ضعیف باشد و یا بالعکس و یا هر دو ویژگی را به
طور مشترک با هم داشته باشد.
در واقع وقتی از پذیرش یا رد یک تکنولوژی صحبت میکنیم باید دید این ابزار چیست و دارای چه ماهیتی است؟
حال این سوال مطرح میشود که اینترنت یا فضای مجازی دارای ماهیتی ابزاری است یا فرهنگی؟
مک لوهان در یک جمله معروف میگوید: رسانه امروز صرفا یک ابزار پیام رسانی
نیستند بلکه خود این رسانه ها فی نفسه دارای پیام هستند. باتوجه به این
جمله پی میبریم که فضای مجازی هم دارای جنبه ابزاری است و هم محتوا.
اما نکته قابل توجه این است که در دل همین تکنولوژی غرب شبکه های اجتماعی
با اهداف مختلف متولد شده است. آنچه که در اینجا مورد نظر است، شبکه های
است که موسسان آن افرادی نظیر زاکربرگ و... است.
شبکه هایی که مطمئناً سیاستگذاران و موسسان آن اهداف گسترده سیاسی،
فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و...را به دنبال داشته است؛ بطوری که اهداف سیاسی
آن را به وضوح می توان در انتخابات اخیر و یا فتنه بعد انتخابات سال 88
دید.
لکن آنچه که قابل تامل است؛ این است که اثرات سوء فرهنگی و اجتماعی آن ها
در جامعه بیشتر از اثرات سیاسی و اقتصادی است، شبکه های همچون توییتر؛ مای
اسپیس و فیس بوک و...
آنچه که اخیرا با واکنش های متفاوت مواجه شده است موضع گیری و دیدگاه
جریان و افراد مختلف نسبت به فضای مجازی و شبکه های اجتماعی به خصوص شبکه
های فیلتر شده در کشور است. این روزها فعالیت و عضویت رسمی برخی مقامات
رسمی دولتی و جریان هایی چون اصلاحات در رسانه های داخلی و خارجی سر صدا به
پا کرده است.
جریان اصلاحات به عنوان یک جریان فعال و قوی در حوزه رسانه ای مختلف
(مکتوب و مجازی و...)با محوریت قرار دادن دفاتر روزنامه ای و بعد هم فضای
مجازی و شبکه های اجتماعی همچون فیس بوک و توییتر را پناهگاهی برای پیش برد
اهدافش قرار داده اند.
این جریان به دلیل حرکت با برنامه و آشنایی کامل با قواعد و الفبای رسانه
ای به خوبی توانسته است مخاطب خود را در رسانه پیدا کند و به سرمایه گذاری
در این فضا بپردازد؛ او با مخاطب قرار دادن افراد در گروه های سنی متفاوت
در شبکه های اجتماعی تا حدودی توانسته است در مدیریت افکار عمومی دست داشته
باشد و برای رسیدن به اهدافش در بازه های زمانی مختلف برنامه ریزی میکند.
به طوری که جناب روحانی در مصاحبه های خود به وضوح گفته است: "شبکه ها نقش
مهمی دارند؛ در دوران انتخابات من ستاد قوی نداشتم؛ اما همه طرفداران من و
همه حامیان من خصوصا جوانان از این شبکه ها اجتماعی استفاده می کردند الان
هم از این شبکه ها استفاده می کنند."
از این رو حضور شخصیت های سیاسی در فضای مجازی و تلاش برای کشاندن مباحث
مختلف سیاسی در رسانه ها وصفحات شخصی در فضای مجازی نشانه تلاش برای سرمایه
گذاری این جریان است. که این امر را به خوبی میتوان در انتخابات اخیر و
انتخابات قبل و یا حتی در اتفاقات اخیر در زمینه های مختلف سیاسی و فرهنگی
دید. به طور مثال تیتر و محتوا هایی برای سفر دکتر روحانی به نیویورک زده
میشود و یا حتی انتخاب فیلم گذشته وارسال آن به اسکار و..
دولت روحانی که نتواست در انتخابات با گفتمانی خاص روی کار آید به دلیل
نداشتن عقبه و پایگاه اجتماعی دچار ضعف است و با عضویت رسمی در شبکه های
اجتماعی چون فیسبوک و تلاش برخی از افراد و مقامات کشور مبنی بر رفع فیلتر
شدن فیس بوک و دیگر شبکه های اجتماعی برای یارگیری دولت در چهار سال آینده
تلاش می کند.
اولین قدم های این تلاش را هاشمی رفسنجانی برای دولت روحانی برداشت، وی با
قرار دادن بنری در گوشه سایت خود "فیس بوک را هم امری مبارک می داند".
او می گوید: امروزه یک صفحه فیس بوک تبدیل به یک موضوع خبری در تمام دنیا
می شود، بر خلاف خیلی ها که فکر میکنند این جریان خطرناک است ما فکر میکنیم
که این جریان امر مبارکی در دنیاست.
همچنین می گوید دیگر نمی توان جلو اطلاعات را گرفت و اگر بخواهیم جلو یک
چیزی را بگیریم 10تا دیگر سبز می شود، وقتی مردم اطلاعات را پیدا می کنند
دیگر نمی توان آن را متوقف کرد. فیس بوک که برای مردم هزینه ندارد تبدیل به
چندین دستگاه تلویزیون و رادیو میشود که میلیونها نفر را تحت تاثیر قرار
میدهد و یک ویدیو تصویر که با موبایلها گرفته میشود به دنیا منتقل
میشود که به نظر من این امری مبارک برای دنیا است که گرچه برخی خوششان
نمیآید اما اگر اساسی به سعادت بشریت فکر کنیم و علیه ظلم و ستم و بیداد و
ستمگری حرکت کنیم شاهد خواهیم بود که اگر این رسانهها وجود نداشته باشند
خطرناک خواهد بود."
همچنین دکتر روحانی در گفتگو با شبکه ان.بی.سی آمریکا، در پاسخ به سوالات
"آن کاری" مجری این برنامه در خصوص مسائل گوناگونی از جمله نقش شبکههای
اجتماعی در دیپلماسی عمومی و امکان دسترسی مردم ایران به شبکههای اجتماعی
مثل توئیتر و فیسبوک گفته است: "نظر دولت این است که مردم باید دسترسی
داشته باشند به همه اطلاعات جهانی، نظارت ما باید نظارت اخلاقی و هویت ملی
ما باشد."
او همچنین در پاسخ به سوال دیگر مبنی بر این که شما نقش شبکه های اجتماعی
را در دیپلماسی چگونه می بینید و آیا قصد دارید از آن استفاده بیشتری
ببرید؟ چنین عنوان کرد: "اصولا دیپلماسی عمومی نقش بسیار زیادی دارد.
شبکه ها نقش مهمی دارند در دوران انتخابات من ستاد قوی نداشتم اما همه
طرفداران من و همه حامیان من خصوصا جوانان از این شبکه ها استفاده می کردند
الان هم از این شبکه ها استفاده می کنند حتی از طریق این شبکه ها نظارت می
کنند بر کار دولت. من از فعالیت همه جوانان و از جمله نظارت برکار دولت
خوشحالم البته خودم به شخصه برنامه خاصی در شبکه های اجتماعی ندارم، ولی
طرفداران من برنامه های متنوعی دارند."
و از طرفی هم فعالیت رسمی و مدیریت مستقیم محمد جواد ظریف در شبکه فیس بوک
که حاوی روز نوشته های شخصی اش می باشد به وضوح نشانه دهنده تمایل او و
دوستانش نسبت به فعالیت در این سایت ها می باشد که نیاز به توضیح بیشتر
نیست.
این البته یک روی سکه فعالیت دولتمردان است و روی دیگر آن عادی سازی
ارتباط با طرفهای آمریکایی از طریق ارتباطات در شبکه های مجازی است؛ چه
آنکه تا به حال چندین مکالمه ظریف و روحانی با طرف های غربی از طریق فیسبوک
صورت گرفته است. شاید فیس بوک قرار است حکم همان سفارتخانه مجازی را داشته
باشد آمریکایی ها دو سال پیش کلید آن را زدند و به دلیل بی رغبتی ایرانیان
در آن پروژه ناموفق بودند.
و البته مهدی اخوان مهابادی در خصوص عضویت در شبکه های اجتماعی به خصوص
شبکه هایی که در کشور ما مسدود می باشد گفته است که به عنوان شبکه اجتماعی
خارج از کشور در آن فعالیت دارد و فرقی بین این شبکه اجتماعی با سایر شبکه
ها قائل نیستم و پیش از این هم گفته بودم که عضویت در این شبکه جرم نیست
اما دور زدن سامانه فیلترینگ کشور طبق قانون جرم است(!)
از سوی دیگر نعیمه اشراقی هم در یکی از مصاحبه هایش در پاسخ به سوال
اینکه، وقتی با فیلترشکن وارد فیس بوک می شوید، احساس نمی کنید قانون شکنی
کرده اید؟ اصلا درباره فیلترشدن فیس بوک چه نظری دارید؟
می گوید: "من شخصا با قانون گریزی مخالفم حتی اگر قانون به ناحق باشد. به
نظرم برای اصلاح قانون ظالمانه باید کوشش شود و تا زمانی که قانون
پابرجاست نباید از آن تخطی کرد ولی استفاده از فیلترشکن از لحاظ قانونی
منعی ندارد بلکه بعضی از مراجع شرعا جایز نمی دانند که مقلدین این دسته از
مراجع بایستی احتیاط کنند. من کلا با ممنوعیت مخالفم. از نظر من منع
استفاده از هر آنچه که ممنوع کرده ایم راه حل نیست. حتی مُسکّن هم محسوب
نمی شود."
این روند در حالی است که برخی از صاحب نظران درباره این شبکه ها و استفاده از آن نظرات قابل تاملی داشته اند به طور مثال:
- جولیان آسانژ" موسس وب سایت "ویکی لیکس" (Wiki Leaks) معتقد است:
"فیسبوک تنفر آمیز ترین ابزار جاسوسی است که تاکنون ایجاد شده است. هر کس
که نام و مشخصات دوستان خود را به شبکه اجتماعی فیس بوک اضافه می کند باید
بداند که به شکل رایگان در خدمت دستگاههای اطلاعاتی آمریکا می باشد و این
گنجینه اطلاعاتی را برای آنها تکمیل می کند." به گفته ی وی فیس بوک یک
گنجینه ی اطلاعاتی بسیار بزرگ از نام و پیشینه ی افراد می باشد که کاربران
آن را به شکل داوطلبانه در اختیار این شبکه اجتماعی قرار می دهند ولی این
ابزار توسط دستگاه های امنیتی و اطلاعاتی آمریکا مورد بهره برداری قرار می
گیرد. دسترسی این دستگاه های اطلاعاتی به اطلاعات ذخیره شده در فیس بوک
آن را به یک ابزار خطرناک بدل کرده است.
- - سخنگوی پایگاه انگلیسی ""Divorce-online، درباره ی فیس بوک می گوید:
"چنان چه فردی بخواهد رابطه ی نامشروعی با کسی برقرار کند، "فیس بوک" در
دسترس ترین مکان برای این کار است… در فیس بوک روابط نامشروع به سرعتِ
برق و باد صورت می گیرد، در حالی که در نبود فیس بوک شکل گیری همین
روابط ماه ها و گاهی سال ها زمان می برد."
نکته ای جای سوال دارد این است که آیا عضویت مقامات کشور در سایت ها شبکه
هایی که به هر دلیل در کشور ما فیلتر شده است و دور زدن سامانه فیلترینگ
نوعی جرم محسوب میشود چگونه قابل پذیرش است؟
فعالیت در حوزه رسانه و به خصوص فضای مجازی و شبکه های اجتماعی نیازمند
این است که فرد و یا جریان مبنا و هدفش را مشخص کند و طبق آن قدم بردارد
چرا که در غیر اینصورت به ناکجا آباد خواهد رسید؛ با توجه به آنکه این
ابزار یک تکنولوژیِ غربی است و فرهنگش طبق آنچه که در بالا گفته شده است با
فرهنگ اسلام و انقلاب در تضاد است و باید در صدد آن باشیم که این ابزار
غربی و فرهنگی متضادش را به خدمت اسلام و انقلاب در بیاوریم و آن را بنده
اسلام و انقلاب کنیم نه آنکه خود عبد او شویم. و از بازی کردن در زمینه
دیگران دور شویم؛ زمینی که دروازه ورود به صفحات و سایت های غیر اخلاقی است
و اهدافش با اعتقادات دینی و ملی ما کاملا مغایرت دارد.
اگر هم فعالیت در این سایت ها و شبکه ها به دلیل ارتباط دوسویه با مردم می
باشد بهتر نیست که این اتفاق در شبکه های داخلی بیفتند تا همه حتی کسانی
هم که از دور زدن سامانه فیلترنگ خوداری میکنن از ان بهره مند شود؟